فرزند مهدویفرزند مهدوی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

فرزند مهدوی

لالایی مذهبی -7-

1392/11/15 12:39
نویسنده : فرزند مهدوی
1,405 بازدید
اشتراک گذاری

لالايي اي گل زيباي مادر
لالايي اي همه دنياي مادر

لالاکن تا بگويم من برايت
حسين است سومين برج امامت

حسين ، دلبند زهرا و علي بود
پيمبر نام او را امر فرمود

حسن چون زين جهان ديده فروبست
حکومت حق محبوبش حسين است

حسين بر مسند حق تکیه فرمود
مدينه جايگاه عدل او بود

پس از مرگ معاويه به جايش
يزيد ، در شام مي پوئيد راهش

به شهر کوفه هم مردي جفاکار
ستم بنمود بر مردم چه بسيار

چو عرصه تنگ شد بر مردم آنجا
فرستادند نامه سوي مولا

که آقا گر به شهر ما بيايي
تو را ياري کنيم آن سان که خواهي

لالا لالا لالا لالا لالا لالايي
نخواهم بعد تو من زندگاني

حسين آن دم که فرمانِ سفر داد
به شهر کوفه مسلم را فرستاد

که تا مردم شوند زين نکته آگاه
به عزم کوفه آقا هست در راه

يزيد از سوي کوفه شد خبردار
که با عزم حسين شد کار دشوار

نمودند بهر جنگ ، لشکر مهيا
ببستند در بيابان راه مولا

ز کوفه نامه آمد متنِ آن اين:
که مسلم کشته شد اندر ره دين

به دشت کربلا شد خيمه برپا
کمک از کوفيان مي خواست مولا

ولي افسوس که آن قوم ستمکار
نمودند بي وفايي هاي بسيار

لالايي اي عزيز جان مادر
بخواب آرام در دامان مادر

لالاکن تا بگويم از جفاها
ببستند آب را بر روي مولا


زبان در کام طفلان خشک گرديد
چون عباسِ علمدار ، آن جفا ديد

به کامش زندگي گرديد چون زهر
پس آن دم شد روان او سوي آن نهر

ولي آن کوفيانِ دور از ايمان
ابوالفضل را نمودند تير باران

لالا لالا لالا لالا لالايي
نترسيدند از خشم خدايي

دو دستش قطع شد آن ياور دين
شهيدش کرد قوم فتنه و کين

بشد چون ظهر عاشورا پديدار
دگر بالا گرفت آن جنگ و پيکار

بدست کوفيانِ پَست و ملعون
همه ياران حق خفتند در خون

پس از آن جمله فرزندان زهرا
روان گشتند سوي جنگ اعدا

علي اکبر ، علی اصغر کجايند
کنون هر دو به نزديک خدايند

حسين چون دید ديگر ياوري نيست
بفرمود: آنکه ياريم کند کيست؟

سوار ذوالجناحش شد به ميدان
پر از خون بود هر جاي بيابان

بدست شمر ذي الجوشن چنين شد
جدا سر از تن آن شاه دين شد

لالاکن وقت خوابيدن رسيده

تو بايد خواب باشي تا سپيده

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)